2018/12/13

بازداشت بیش از یکصد مسیحی در ایران طی هفته گذشته

گزارش روزنامه تلگراف از موج جدید بازداشت نوکیشان مسیحی خبر داد و نوشت: سازمان های خیریه از بازداشت بیش از یکصد مسیحی در ایران طی هفته گذشته خبر می دهند.
بسیاری از ۱۱۴ بازداشت شده، نوکیشان مسیحی اند که به ترویج مسیحیت متهم هستند.
سازمان خیریه «اوپن دورز» مستقر در بریتانیا گزارش می دهد که بازداشت شدگان افرادی هستند که باید در مورد فعالیت های مسیحی شان به مقام ها اطلاع بدهند. به آنها گفته شده هر گونه تماس شان با گروه های مسیحی را متوقف کنند.
هر چند مسیحیت در ایران باستان از پس از مرگ مسیح وجود داشته است، اما بسیاری از مسیحیان پس از سرنگونی محمدرضا شاه پهلوی و انقلاب اسلامی از ایران گریختند.
آمار رسمی دقیقی وجود ندارد، ولی تخمین زده می شود که ۳۵۰ هزار مسیحی در ایران زندگی کنند. در سال های اخیر تغییر دین به مسیحیت در ایران رو به افزایش بوده است.
گروه های مدافع حقوق مسیحیان از یک جنبش زیرزمینی مسیحیان بشارتی در ایران خبر می دهند.
اگر چه بر مبنای قانون اساسی جمهوری اسلامی عبادت مسیحیان مجاز شمرده شده است، ولی تغییر دین از اسلام به مسیحیت جرمی است که می تواند بیش از ۱۰ سال زندان را در پی داشته باشد.
بعضی گروه ها می گویند رفتار حکومت با مسیحیان از زمان اعمال دوباره تحریم های آمریکا علیه ایران بدتر شده است.
جف کینگ رئیس «سازمان بین المللی مسیحیان نگران» می گوید، بازداشت عبادت کنندگان، یورش به کلیساهای خانگی و جمع آوری کتب مقدس به امری معمول بدل شده است.
در اواخر ماه سپتامبر، دو مسیحی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۱۲ و ۱۸ ماه زندان محکوم شدند. اتهام آنها موعظه درباره عیسی مسیح بوده است.
زووی اسمیت، از مدیران «اوپن دورز»، می گوید: «افزایش شمار بازداشت ها نگران کننده است. سختگیری ها برای نوکیشان به مراتب بیشتر است، و حکومت وثیقه های سنگین و احکام طولانی تر زندان برای آنها تعیین می کند.»
به گفته اسمیت بعضی از مسیحیان پس از گذراندن دوره زندان ناپدید می شوند: «رهبران کلیساها را برای خروج از کشور تحت فشار می گذارند.»

2018/10/12

بخشش در کتاب مقدس


بخشش در کتاب‌مقدس ریشه در ذات خدا دارد. عفو گناهکار و به‌یاد نیاوردن خطایای او، از قلب خدای فیاضی ساطع می‌گردد که مشتاقانه در پی اِعطای فرصتی دوباره به شخصِ خاطی است. از آنجا که خدای کتاب‌مقدس خدایی قدوس است، نمی‌تواند عدالت را زیر پا بگذارد و به‌یکباره گناه را ببخشد. این خدا در عهدعتیق به‌خاطر فیض و کَرَمِ خود، حیوانات قربانی را به‌جای جانِ خود شخص می‌پذیرفت. اما این فیض و کرمِ خدا در بخشش گناهان، در عهدجدید به اوج می‌رسد و خودِ خدا در وجودِ مسیح قربانیِ کاملِ گناه بشر می‌گردد. بدین ترتیب پایه و اساسِ بخشش در مسیحیت، بر واقعه‌ای ملموس و تاریخی استوار است.
خدایی که کتاب‌مقدس معرفی می‌کند، خدای عبوسی نیست که با اکراه و از سرِ ناچاری از گناهِ مخلوق خویش چشم‌پوشی ‌کند. او از خطایای انسان به‌عنوان بهانه‌ای استفاده نمی‌کند تا با به مجازات رساندن او، به‌اصطلاح درسِ عبرتی به مخلوق خود داده باشد. بلکه خدای کتاب‌مقدس حتی آنگاه که قومش از او نافرمانی می‌کنند و در برابر او می‌ایستند، باز لطف و رحمتِ خود را از آنان دریغ نمی‌دارد (نحمیا ۹:‏۱۷؛ دانیال ۹:‏۹). کتاب‌مقدس قاطعانه خدا را شخصیتی رحیم و رئوف معرفی می‌کند (خروج ۳۴:‏۶). خدایی که وقتی می‌بخشد، دیگر خطا و گناه را به‌یاد نمی‌آورد (مزمور ۱۰۳:‏۱۲؛ اشعیا ۳۸:‏۱۷، ۴۳:‏۲۵، ارمیا ۳۱:‏۳۴؛ میکا ۷:‏۱۹). اما بخشش در کتاب‌مقدس همواره فرایندی متقابل و دوجانبه است. برای برخوردار شدن از این بخشش باید قلبی نیازمند داشت. بخشش خدا گرچه کامل است، اما بدون واکنش مناسب از جانب شخص خاطی و ابراز نیاز او برای دریافت چنین بخششی، بی‌تأثیر خواهد بود. دیگر آنکه کسی که بخشش الهی را تجربه می‌کند، ‌باید او نیز دیگران را ببخشد (کولسیان ۳:‏۱۳ ؛ متی ۱۸:‏۲۳-۳۵). در واقع اگر روحیۀ بخشش بر رفتار و روابط فرد مسیحی حاکم نیست، باید جداً در رابطه خود با خدا تجدیدنظر کند (لوقا ۶:‏۳۷). به همین خاطر است که عیسی مسیح وقتی می‌خواهد طرز دعا کردن را به ما یاد دهد، از ما می‌خواهد به‌هنگام طلب بخشش از پدر آسمانی‌مان، خطاب به او اینطور دعا کنیم: «قرض‌های ما را ببخش، چنانکه ما نیز قرضدارانِ خود را می‌بخشیم...» (دعای ربانی، متی ۶:‏۱۲).

2018/08/23

دیدگاههای روانشناسان مبتنی بر تثلیث ( تطبیق نظریه های روانشناسی با اصول مسیحیت)


اعتقاد مسیحیت
پدر
پسر
روح‌القدس
اعتقاد فروید در مورد شخصیت
اید
ایگو
سوپرایگو
اعتقاد فروید در مورد ذهن
هشیار
نیمه هشیار
ناهشیار
اعتقاد یونگ
خود
ناهشیار شخصی
ناهشیار جمعی
اعتقاد اریک برن
من کودکی
من بالغ
من والدینی
اعتقاد هنری موری
نهاد
خود
فرا خود
ابعاد آگاهی ازنظر کمپلر
اجتماعی
روانی-جسمانی
روحی

2018/08/16

روان درمانی در قالب کتاب مقدس



دخالت روان درمانی در چهارچوب کتاب مقدس میباشد، به این معنی که کتاب مقدس همدلی، تفاهم و توافق صادقانه و اهمیت روابط را بین اشخاص تشویق مینماید. این امر بصورت آشکار قابل رویت است "بیان کردن حقیقت با روح محبت" (افسسیان 15:4)، در طرز رفتار با یکدیگر (افسسیان 32:4؛ کولسیان 12:3-14؛ 1تسالوکیان 11:5و14)، در اعطایای کلیسا (رومیان 4:12-8) در کتاب پند و اندرز، و همچنین در کتاب امثال (1:4-5). اما به هر حال محتوای آنچه که روان درمانی بعنوان عقل و خرد مورد ملاحظه قرار میگیرد باید در چهارچوب کتاب مقدس (امثال 30:21)، حقیقت (امثال 7:8) و متناسب با وضعیت (امثال 11:25) مورد قضاوت قرار گیرد.

2018/08/13

قانون کارما و قانون بخشايش (اسکاول شین)

پندار, کردار و گفتار انسان دير يا زود با دقتي حيرت انگيز بخود او باز مي گردد. اين قانون کارماست و کارما واژه اي سانسکريت است يعني بازگشت, آنچه آدمي بکارد همان را درو مي کند.  انسان تنها مي تواند آن باشد که خود را چنان ببيند. و تنها مي تواند بجايي برسد که خود را آنجا مي بيند. لذا رهايي از هر وضعيت ناخوشايند از طريق معرفت به قانون معنويت بدست مي ايد. طرح يا الگوي الهي تنها مشيتي است که به حکم مصلحت آدمي بايد انجام پذيرد. بمحض اينکه انسان از قانون معنویت اطاعت کند و از اراده شخصي يا مقاومت خود دست بردارد, به مراد خود مي رسد. زيرا به خرد لايتناهي مجال مي دهد تا از طريق او به کار بپردازد. 
بسیاری از مردم از این غافلند که هديه دادن نوعي سرمايه گذاريست و اندوختن از سر حرص و احتکار جز تنگدستي عاقبتي ندارد. هستند که مي پاشند و بيشتر مي اندوزند. هستند که زياده از آنچه شايد نگه مي دارند, اما به نيازمندي مي انجامد. اگر انسان رهنمودهاي به مصرف رساندن يا بخشيدن را ناديده بگيرد همان مقدار پول را به طرزي ناخوشايند خرج خواهد کرد يا از دست خواهد داد. قانون همواره حامي کسي است که بي باکانه, منتهي خردمندانه خرج مي کند. اگر انسان به منشا رزق و روزی خود توکل کامل داشته باشد، صاحب برکاتی بیکران و پایان ناپذیر خواهد بود. منتها ایمان یا توکل باید مقدم بر ظهور نعمت باشد.
بالاتر و فراتر از قانون کارما قانوني است که به نام قانون فيض و رحمت يا قانون عفو و بخشايش. يعني آنکه در پرتو لطف و عنايت و نه در لواي قانون, آدمي را از قانون عليت يا مکافات عمل مي رهاند.

سخنان زیبا و آموزنده فلورانس اسكاول شین

- براستی که نفرت و انزجار بیش از می‌گساری خانه‌ها را ویران کرده است و بیش از جنگ‌ها جان آدمیان را به باد داده است
- سری که بر پیشانیش خم باشد آسوده بر بالین قرار نمی‌گیرد خشم و نفرت و بدخواهی و حسد و انتقام جوئی شادمانی انسان را می‌رباید و بیماری و شکست و فقر می‌آورد
- هیچ‌کس چیزی به آدمی نمی‌دهد مگر خود او.و هیچ‌کس چیزی از آدمی دریغ نمی‌دارد مگر خود او.
- (بازی زندگی)یک بازی انفرادی است. اگر خودتان عوض شوید، همه اوضاع و شرایط عوض خواهدشد 
- چرا نگران باشیم؟ شاید هرگزپیش نیاید
- تنها آن چیزهایی را به خود جذب می‌کنید که بی نهایت به آن می‌اندیشید.
- همه ی امور مهم به دست کسانی انجام پذیرفته است که از آرزوهای بزرگ خود دست نکشیده اند
- تنها راهزنی که دار و ندار آدمی را به تاراج می برد، اندیشه های منفی خود او است.
- انسان، تنها می تواند آن باشد که خود را چنان بیند؛ و تنها می تواند به جایی برسد که خود را در آنجا ببیند. 


کتاب هایی که باعث شدن مسیر زندگی من تغییر کند


  • کتابهایی که هر انسانی باید بخواند و هر کس این کتاب ها را بخواند قطعا معجزه ای در زندگی او رخ خواهد داد.

  • بازی زندگی و راه این بازی
  • کلام تو عصای معجزه گر توست
  • در مخفی توفیق
  • نفوذ کلام
نویسنده: فلورانس اسکاول شین

2018/08/10

ارتباط روانشناسی و کتاب مقدس



نویسندگان کتاب مقدس تحت الهام روح القدوس در مورد ماهیت انسان (پیدایش 7:2؛ لاویان 17:24)، روح (اشعیا 24:29)، بدن (اشعیا 13:13)فکر (فیلیپیان 3:2)، قلب (مزمور 12:90)، سوء عملکرد (یعقوب 8:1)، شکوفایی (افسسیان 16:3-19)، پروسه تغییر (رومیان 1:12-2) و همچنین خرد برای نحوه زندگی (کتاب امثال)، مشاهدات و بازتاب های متعددی را بازگو نموده اند بنابراین خیلی واضح است که خداوند بعنوان خالق بشر دارای روانشناسی سیستماتیک و جامع و دقیق وکامل از اشخاص بوده و بسیاری از این درون بینی های پر اهمیت و سرنوشت ساز را از طریق بازتاب های نویسندگان انجیلی که به آنها الهام میشده به ما منتقل نموده است.

2018/08/09

Ein Blick auf die politische Situation des Iran und seine psychologischen Auswirkungen



In einer Zeit, in der Europa und die Vereinigten Staaten daran denken, fortschrittliche Bedürfnisse zu entwickeln und zu erfüllen, sind die Menschen in einem der reichsten Länder mit den Grundbedürfnissen (Hunger und Durst) aufgrund der falschen Politik der Herrscher konfrontiert, und wie dies nur in 40 Jahren geschah Ist gefallen. Wenn Sie wissen möchten, dass der politische Zustand des Aufruhrs und die mangelnde Befriedigung dieser Bedürfnisse psychologisch den Menschen betreffen, dann lesen Sie diesen Artikel.
Aber vielleicht können zwei Dinge als einer der wesentlichen Faktoren des menschlichen Lebens betrachtet werden, die Gott den Menschen gegeben hat: 1. Segnung des Lebens 2. Segnung der Freiheit
Der Mensch hat in zwei Dingen keine Wahl: 1.geburt und 2. Tod. Diese zwei sind unvermeidlich. Nach Glasers therapeutischer Realitätstheorie haben alle Menschen das Recht, ihr eigenes Schicksal zu wählen, und seine berühmte Aussage ("Vergangenheit hat eine unbestreitbare Wirkung auf jeden Menschen, aber bestimmt unser gegenwärtiges Verhalten nicht") drückt ein so wichtiges Problem aus. Jeder in der Welt hat die Freiheit zu wählen, wie er lebt, und dieses Recht kann niemandem überlassen werden.
Außerdem in der Theorie der Bedürfnissen Hierarchie von Abraham Maslow basiert auf ;
Physiologische Bedürfnisse
Sicherheitsbedürfnisse
Soziale Bedürfnisse
Individualbedürfnisse
Selbstverwirklichung


dass zu Beginn der Pyramide die grundlegenden menschlichen Bedürfnisse wie Hunger, Durst und Sexualität sind Weist darauf hin, dass, solange eine Person die physiologischen Bedürfnisse nicht erfüllen kann, sie die Bedürfnisse einer höheren Ebene Individualbedürfnisse, Selbstverwirklichung nicht erfüllen kann.
Mit dieser Einführung kann man sich den allgemeinen psychologischen Zustand der iranischen Gesellschaft vorstellen. In einem Land, in dem seine Grundbedürfnisse, die in anderen Ländern sehr trivial sind, vernachlässigt werden, haben die Freiheiten, die Gott dem Menschen gegeben hat, wie individuelle Freiheit in Gedanken und Überzeugungen, Meinungsfreiheit, Hülle, Lebensstil Und ... . In einem Land, in dem seine ursprünglichen Bedürfnisse nicht erfüllt werden, wird nicht erwartet, dass die Menschen dieser Gesellschaft Individualbedürfnisse, Selbstverwirklichung erlangen, und tatsächlich ist eine solche Erwartung unmöglich. die junge Menschen, die mit Innovation und Kreativität arbeiten müssen, um die Gesellschaft voranzubringen, sind immer noch damit beschäftigt, ihre Grundbedürfnisse zu befriedigen.
Nach Angaben der Weltgesundheitsorganisation leiden 34% der Bevölkerung im Alter zwischen 19 und 60 Jahren an psychischen Störungen, von denen vier eine psychische Störung haben und bis zu einem Drittel der Erwachsenen im Land eine psychische Störung und unterschiedliche Statistiken über zwei bis drei Jahre haben Es gab letztes Jahr.
Schätzungen der UNO und des Internationalen Währungsfonds (IWF, dass jedes Jahr zwischen 150.000 und 180.000 Menschen, von denen 70 bis 80 Prozent gebildet und gut ausgebildet spezialisierte Menschen sind, den Iran verlassen.
Laut Statistiken des Parlaments und des Bildungsministeriums haben 70% der Spitzenplätze bei den Aufnahmeprüfungen, Olympiaden und akademischen Medaillenträgern das Land verlassen.
Tatsächlich, aufgrund des Ungleichgewichts zwischen Ressourcen und Einrichtungen und der mangelnden Übereinstimmung der Kompetenzen mit der Bildung, den Bemühungen und der Ausbildung von Eliten, denken sie daran, das Land zu verlassen.
Die Einwanderung von iranischen Eliten ins Ausland ist seit 60 Jahre alt und diese Migration ist auf verschiedene Probleme im Iran , einschließlich des Mangels an individuellen Freiheiten, der Einschränkung des kulturellen Raums, insbesondere im künstlerischen Bereich, mangelnder Unterstützung durch Experten, mangelnder Beteiligung an Politik und Entscheidungsfindung, Verringerung des Lebensstandards, Mangel an qualitativ hochwertiger Bildung, Aufgrund des sozialen Status und des Mangels an geeigneten Einrichtungen für Kreativität, Mangel an angemessener Finanzierung für Forschungsarbeiten, Finanz- und Verwaltungskorruption, soziale Diskriminierung und Lohnunterschiede, Inkommensurabilität von Fachwissen und Einkommen, Mangel an Meritokratie wird durchgeführt.
Die Migration von iranischen Eliten außerhalb des Landes ist seit 60 Jahre alt und diese Migration aufgrund verschiedener Probleme im Iran, einschließlich des Mangels Individuelle Freiheiten, kulturelle Zwänge insbesondere im künstlerischen Bereich, schlechtes Bildungssystem, mangelnde Unterstützung durch Fachkräfte, Fehlende Beteiligung an Politik und Entscheidungsfindung, Reduzierung des Lebensstandards, Mangel an qualitativ hochwertiger Bildung, Mangel an sozialem Status und Mangel an geeigneten Rahmenbedingungen für Kreativität, Mangel an angemessener Finanzierung für Forschungsarbeiten, niedriges Professoreneinkommen, Eliten und Fakultätsmitglieder, Finanz- und Verwaltungskorruption, soziale Diskriminierung und Lohnunterschiede, Mißverhältnis von Fachwissen und Einkommen , Mangel an Verdienst.
Zusätzlich zu den Problemen und abstoßenden Faktoren im Iran, die Existenz von Sicherheit und sozialen und individuellen Freiheiten und Die Aussicht auf eine sichere und vorhersehbare Zukunft und die Eignung einer geeigneten Beschäftigungsmöglichkeit, günstige wirtschaftliche Aussichten in entwickelten Ländern, verstärkt diesen Verlauf. Leider kann dieser Übergang in jeder Gesellschaft die Struktur der Fachkräfte in den Ländern, die das Humankapital exportieren, stark beeinflussen. Diese Verschiebung des Fachkräftemangels hat auch zu Problemen geführt, wie zum Beispiel dem Wegfall effizienter Gene und dem Fortbestand ineffizienter Gene, was strukturelle Probleme in verschiedenen industriellen, wirtschaftlichen, landwirtschaftlichen, pädagogischen und anderen Sektoren verursacht.
Aber nach Ansicht des Autors ist die Ursache der Probleme der herrschenden religiösen Regierung, dass sie die Grundlage aller Angelegenheiten in der Religion suchen und das Recht zum Denken von den Menschen nehmen, und alle Angelegenheiten (soziale, kulturelle, wirtschaftliche usw.) werden an der Religion gemessen. Ein Buch, das vor etwa 1400 Jahren geschrieben wurde, ist die Grundlage von allem, und jeder sollte darauf handeln, und im Gegensatz dazu ist ein Wort oder eine Kritik zum Tod und zur Nichtexistenz verdammt. Zusätzlich zu den oben genannten Problemen kann man auf die Trennung von Religion und Politik hinweisen, die die Trennung dieser beiden Kategorien stark auf die Entwicklung der Gesellschaft auswirken kann.
 der internen Faktoren  kann Folgendes anhand  erwähnt werden:
 Bereitstellung individueller Freiheiten zur Verbesserung der psychischen Verfassung, der Gedanken- und Meinungsfreiheit bei der Entwicklung der Gesellschaft, der Bekämpfung von Armut, Korruption und Korruption, angemessener Bildung und angemessener Planung.
Die folgenden Vorschläge wurden gemacht, um aus diesen schwierigen Situationen, die schwer zu ändern und zu ändern sind, herauszukommen.
1. Die Trennung von Religion und Politik, wie es europäische Länder tun, und religiöse Menschen und Priester sind nicht in politische Angelegenheiten involviert und beschäftigen sich mit religiösen Angelegenheiten.Klerusmänner im Iran müssen sich auch in religiösen Angelegenheiten engagieren und die Politik auf Spezialisten übertragen.
2. Einladung von Experten und Investoren zur Teilnahme und Bereitstellung angemessener Garantien für sie und Nutzung ihres Fachwissens und ihrer Investitionen.
2. Individuelle Freiheiten zur Verbesserung der psychischen Bedingungen
3. Gedanken- und Meinungsfreiheit in Richtung Gemeinschaftsentwicklung
4. Richtige Bildung und Planung
Durch die Änderung dieser Bedingungen wird das iranische Volk geistig besser gestellt sein, und die Hoffnung auf ein zukünftiges Leben, das nun von der Kleidung zurückkommt, und die Motivation, Leidenschaft und Leidenschaft werden in die Gemeinschaft injiziert.


2018/08/08

نگاهی گذرا به وضعیت سیاسی ایران و تاثیرات روانشناختی آن







نگاهی گذرا به وضعیت سیاسی ایران و تاثیرات روانشناختی آن

در دوره ای که اروپا و آمریکا در فکر توسعه و پیشرفت و برآوردن نیازهای پیشرفته هستند مردم یکی از غنی ترین کشورها به علت سیاست نادرست حاکمان درگیر نیازهای اساسی (گرسنگی و تشنگی و...) هستند واینکه چطور این اتفاق فقط در طی مدت 40 سال افتاده است. اگر تمایل دارید بدانید که وضعیت سیاسی آشفته و عدم برآوردن این نیازها از لحاظ روانی چه تاثیری بر انسان ها می گذارد پس این مقاله را حتما بخوانید.

شاید بتوان دو مورد را جزء عوامل اساسی  زندگی بشری دانست که خداوند به انسان عطا نموده است 1- نعمت حیات 2- نعمت آزادی
انسان در دو مورد حق انتخاب ندارد اول تولد و دوم مرگ. این دو مورد اجتناب ناپذیر هستند. طبق نظریه واقعیت درمانی گلاسر ، همه انسان ها حق انتخاب بر سرنوشت خود را دارند و جمله معروف او هم که می گوید(( گذشته تاثیر غیرقابل انکار و شگرفی در زندگی هر انسانی دارد ولی تعیین کننده رفتار کنونی ما نیست)) بیانگر چنین موضوع مهمی است، بنابراین همه انسان ها در سراسر جهان حق انتخاب و آزادی دارند که چگونه زندگی کنندو این حق انتخاب را نمی توان از کسی سلب کرد.
و در نظریه سلسله مراتب نیازهای آبراهام مازلو(1- نیازهای فیزیولوژیک(گرسنگی، تشنگی و جنسی) 2.نیاز امنیت 3.عشق 4. عزت نفس 5. خودشکوفایی) که در ابتدای هرم به نیازهای اساسی انسان از قبیل گرسنگی ، تشنگی و جنسی اشاره می کند و تا زمانی که انسان نتواند نیازهای فیزیولوژیک را براورده کند نمی تواند به نیازهای سطح بالاتر از قبیل عشق و خودشکوفایی برسد.
با این مقدمه می توان دقیقا وضعیت روانی جامعه ایران که گرفتار روزمرگی شده اند را تصور کرد. در کشوری که ابتدایی ترین نیازهای آن  که در کشورهای دیگر بسیار پیش پا افتاده می باشند، نادیده گرفته می شود، آزادی هایی که خداوند به انسان عطا کرده است ازقبیل آزادی های فردی در  افکار و عقاید، آزادی بیان، پوشش، راه و روش زندگی و... . در یک کشوری که هنوز نیازهای اولیه آن برآورده نشده انتظار نباید داشت که مردم آن جامعه به مرحله عزت نفس و خودشکوفایی برسند و در واقع چنین انتظاری محال می باشد.
و جوانانی که می بایست با تلاش و کوشش، نوآوری وخلاقیت درصدد پیشرفت جامعه باشند هنوز درگیر برآورده کردن نیازهای اولیه خود می باشند.
طبق گفته سازمان بهداشت جهانی، 34 درصد از جمعیت کشور 19 تا 60 ساله از اختلالات روحی رنج می برند.از هر چهار نفر، یک اختلال روانی دارد و تا یک سوم بزرگسالان در کشور دارای اختلال روانی هستند و آمارهای متفاوت در طی دو تا سه سال گذشته وجود دارد.
 همچنین در حال حاضر ایران با پدیده فرار نخبگان نیز مواجه است که طبق آخرین برآورد سازمان ملل و صندوق بین المللی پول سالانه حدود۱۵۰ هزار تا ۱۸۰ هزار که ۷۰ تا ۸۰ درصد آنها قشر تحصیلکرده و متخصص هستند. همچنین بنابر آمارهای مجلس، وزارت آموزش وپرورش و غیره ۷۰ درصد از رتبه های برتر کنکور ورودی دانشگاه ها، المپیادی ها و مدال آوران علمی از کشور خارج شده اند.
در واقع  به علت عدم تعادل میان منابع و امکانات و عدم انطباق شایستگی ها با تحصیلات،تلاش و آموزش، افراد نخبه به فکر ترک کشور می افتند. مهاجرت نخبگان ایرانی به خارج از کشور قدمتی ۶۰ساله دارد و این مهاجرت به علت مشکلات مختلفی در ایران ازجمله عدم آزادی های فردی، محدودیت فضای فرهنگی به ویژه در حوزه هنری، عدم حمایت از نیروهای متخصص، عدم مشارکت در سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌ها، کاهش استاندارد‌های زندگی، عدم برخورداری از آموزش با کیفیت بالا، عدم برخورداری از منزلت اجتماعی و عدم مهیاکردن بستر مناسب برای خلاقیت، عدم تخصیص بودجه مناسب برای کارهای پژوهشی، فسادهای مالی و اداری، تبعیض اجتماعی و شکاف دستمزدها، عدم تناسب تخصص و درآمد، عدم شایسته سالاری انجام می گیرد.
در کنار مشکلات و عوامل دافعه در ایران، وجود امنیت و آزادی های اجتماعی و فردی چشم انداز آینده امن و قابل پیش بینی ، وجود فرصت های شغلی مناسب، چشم انداز مطلوب اقتصادی در کشورهای توسعه یافته به افزایش این روند دامن می زند. متاسفانه در هر جامعه ای، این انتقال می تواند ساختار نیروی متخصص را در کشورهای صادر کننده سرمایه انسانی بشدت تحت تأثیر قرار دهد. همچنین این تغییر کمبود نیروی متخصص، باعث بروز مشکلاتی از قبیل فرار ژن های کارآمد و باقی ماندن ژن های ناکارامد، مشکلات ساختاری عدیده در بخش های مختلف صنعتی،اقتصادی و کشاورزی، آموزشی و ... بوجود آورد.
اما به نظر نویسنده علت مشکلات موجود حکومت مذهبی حاکم می باشد که مبنای همه مسایل را در دین جستجو می کنند و حق تفکر را از انسان ها گرفته اند و همه مسایل (اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ...) با دین سنجیده می شود وکتابی که در 1400 سال پیش نوشته شده است حجت تمام می باشد و همه باید براساس آن عمل کنند و خلاف آن سخنی یا انتقادی محکوم به مرگ و نیستی می باشد. علاوه بر مسایل ذکر شده بالا می توان به جدایی دین از سیاست اشاره کرد، که جدایی این دو مقوله می تواند تاثیر زیادی بر پیشرفت جامعه بگذارد. از عوامل داخلی به موارد ذیل می توان اشاره کرد:
 فراهم نمودن آزادی های فردی در جهت بهبود شرایط روانی، آزادی فکر وعقیده در جهت پیشرفت جامعه، مبارزه جدی با فقر، فساد اداری و مالی، آموزش و پرورش مناسب و صحیح و برنامه ریزی صحیح. 

جهت برون رفت از این شرایط دشوار که اصلاح کردن و تغییرات بسیار دشوار می باشد  پیشنهادهای ذیل مطرح می گردد
1- جدایی دین از سیاست همانگونه که کشورهای اروپایی انجام دادند و افراد مذهبی و کشیش ها در امور سیاسی دخالتی ندارند و به امور مذهبی مشغول هستند روحانیون در ایران نیز باید به امور مذهبی مشغول شوند و سیاست را به متخصصان واگذار نمایند.
2- دعوت از متخصصین و سرمایه گذاران جهت حضور در ایران و دادن تضمین های کافی به آنها و استفاده از تجارب ت‍خصص و سرمایه گذاری های آنان
2- فراهم نمودن آزادی های فردی در جهت بهبود شرایط روانی
3-آزادی فکر وعقیده در جهت پیشرفت جامعه
۴-آموزش و پرورش مناسب و صحیح و برنامه ریزی صحیح
با تغییر این شرایط قطعا  مردم ایران از نظر روانی شرایط بهتری پیدا خواهند کرد و امید به زندگی آینده که در حال حاضر از جامه رخت بربسته باز خواهد گشت. و انگیزه و شور واشتیاق به جامعه تزریق خواهد شد.

نویسنده: مدیر وبلاگ

2018/07/29

ایران رتبه پنجم درلیست سالانه كشورهای جفاكننده به مسیحیان


سازمان درهای باز (
Open Doors) هر سال فهرستی با نام «فهرست دیدبان جهانی» از پنجاه کشور جفا کننده به مسیحیان را منتشر می کند. در فهرست ژانویه سال ۲۰۱۲، وضعیت ایران از جهت جفا بر مسیحیان درسال ۲۰۱۱ در رده پنجم و پس از، به ترتیب، کره شمالی، افغانستان، عربستان سعودی، سومالی قرار گرفته است. فهرست سال ۲۰۱۱ ایران را در مقام دوم این فهرست قرار داده بود. دلیل ارتقای وضعیت ایران در این فهرست اجرا نشدن مجازات اعدام برای نوکیشان در سال ۲۰۱۱ است.

معیار رتبه بندی کشورها در این فهرست بر اساس سرکوب مسیحیان به خاطر ایمان مذهبی آن ها است و ملاک های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قومی و غیره را دربرنمی گیرد. به نوشته سایت محبت نیوز که خبرگزاری مسیحیان ایران است، این سازمان درفهرست امسال خود درباره ایران نوشته است:«جفای مذهبی بر برخی از اقلیت ها مانند مسیحیان و بهائیان از سال ۲۰۰۵ افزایش یافته است. جمهوری اسلامی می گوید که تنها اقوام ارمنی و آشوری ایران می توانند «مسیحی» باشند و فارس ها به صورت فطری مسلمان به حساب می آیند. از این رو نوکیشان یا ایرانیان مسیحی که از لحاظ قومی فارس محسوب می شوند، مرتد فطری هستند. همین امر سبب شده که تقریباً همه فعالیت های مسیحیان، از بشارت تا تعلیم کتاب مقدس و انتشار آن و کتاب های مسیحی به فارسی زبان غیرقانونی اعلام شوند».

این سازمان می نویسد: «بدرفتاری های حكومت مذهبی جمهوری اسلامی با مسیحیان نتیجه معكوس داشته و سبب گسترش بیش از پیش کلیسا در این کشور شده است».

ماده ۲۲۵ قانون جدید مجازات عمومی، مصوب سال ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، که به گفته مقامات قضايی ايران بر اساس حدود ۶ آيه صريح قرآن در ۶ سوره مختلف، روايات، احاديث و کردار پيامبر اسلام و امامان شيعه و فتوای اکثر قريب به اتفاق مجتهدان شيعه، تدوين شده است، ارتداد یا تغییر دین برای مسلمانان را به دو مقوله "ارتداد فطری و ملی" تقسيم کرده و برای مردان مرتد مجازات مرگ و برای زنان مرتد مجازات حبس دايم تعيين کرده است.
پس از انتشار این قانون، رئيس دوره ای اتحاديه اروپا در بيانيه ای اعلام کرد:« ماده ۲۲۵ این لایحه نقض آشکار تعهدات جمهوری اسلامی به کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر است» و از مقام های ايران در دولت و مجلس خواست برای احترام به تعهدات خود آن را تعدیل کنند.

نوکیشان


به رغم تلاش های جمهوری اسلامی برای تبلیغ و تحمیل دین اسلام شیعه به عنوان دین رسمی و قانونی کشور، با وجود سخت گیری ها و فشارهایی که براقلیت های مذهبی اعمال می شود، و با آن که در حکومت جمهوری اسلامی مجازات تغییر دین برای مسلمانان در حکم ارتداد است و مجازات اعدام را درپی دارد، اما پدیده تغییر دین ایرانیان شیعه مذهب، بویژه به مسیحیت، مدام گسترش یافته است. عده زیادی نیز به دین زرتشتی یا بهاییت تغییر دین داده اند تا جایی که لفظ «نوکیشان» برای مشخص کردن این تغییر دین دادگان در دوران حکومت اسلامی در ایران به کار می رود.


قتل کشیشان

مسلمانان ایرانی با گرویدن به مسیحیت، بهایی گزاف و گران پرداخته و چه بسا جان خود را در این راه ازدست داده اند. با شروع انقلاب، در کنار هجوم و حمله به بهائیان، قتل کشیشان نیز آغاز شد.
نخستین کشیش قربانی پس از انقلاب ارسطو سیاح بود که در سال ۱۳۵۷ پس از انقلاب در شیراز به قتل رسید.
اسقف حسن دهقانی در اصفهان در خواب هدف پنج گلوله قرار گرفت اما از این ترور جان به در برد.
در سال ۱۳۵۹ پسر اسقف، بهرام دهقانی، در تهران ربوده و به ضرب گلوله کشته شد.
منوچهر افغانی در سال ۱۳۶۷ در اصفهان از شورای کشیشان پروتستان به قتل رسید.
کشیش حسین سودمند در ۱۹۹۲(۱۳۷۱) در مشهد از کلیساهای جماعت ربانی به اتهام ارتداد به اعدام محکوم و حلق آویز شد. این اولین بار بود که کشیشی با محاکمه در دادگاه به مرگ محکوم می شد و قتل به صورت پنهانی و ترور صورت نمی گرفت
در سال ۱۹۹۳ کشیش مهدی دیباج در ساری به اتهام ارتداد فطری به اعدام محکوم شد. مهدی دیباج در سال ۱۹۹۳ (۱۳۷۲) در دادگاهی در ساری محکوم به مرگ شد. جامعه مسیحیان ایران بویژه کشیش هایک هوسپیان مهر برای نجات او تلاش بسیار کرد و کشیش هوسپیان، رهبر کلیساهای جماعت ربانی با راه اندازی کمپین های بین المللی و جلب نظرمسیحیان و افکار عمومی جهان نقش مؤثری در آزادی کشیش دیباج برعهده گرفت. سرانجام کشیش دیباج پس از ده سال حبس در ۲۴ دی ماه ۱۳۷۳ آزاد شد.
سه روز پس از آزادی دیباج، کشیش هایک هوسپیان در راه فرودگاه مهرآباد ناپدید شد. خانواده او پس از ۱۱ روز تلاش بی امان برای یافتن کشیش، سرانجام جسد مثله شده او را که با ۲۶ ضربه چاقو پاره شده بود، از سردخانه پزشکی قانونی تحویل گرفتند. قاتلان روی سینه او و درست بر قلبش حفره ای عمیق با آلتی برنده سوراخ کرده بودند. قتلی فجیع و سبعانه برای انتقام جویی و عبرت آموزی و ایجاد رعب.
شش ماه پس از قتل کشیش هایک، کشیش طاطائوس میکائیلیان، رئیس شورای کشیشان پروتستان، پس از ترک خانه در تهران ناپدید شد و چند روز بعد پسرش برای شناسایی جسد او که با شلیک چند گلوله به سرش به قتل رسیده بود، احضار شد. قاتلان روی جنازه کشیش میکائیلیان بر تکه کاغذی نشانی جسد کشیش مهدی دیباج را قرار داده بودند.
جسد مهدی دیباج، کشیش کلیساهای جماعت ربانی، که بر اثرضربه های چاقو از پا درآمده بود، در جنگل های اطراف کرج پیداشد.
مقام های امنیتی در آن زمان با ترتیب دادن نمایش امنیتی اعترافات، سه دختر جوان را به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق مسئول این قتل‌ها اعلام کردند.
کمتر از دو سال بعد در سال ۱۳۷۵ کشیش محمد باقر یوسفی اهل کلیساهای جماعت ربانی ملقب به روانبخش در جنگل حلق آویز شد.
قربان دردی تورانی، از گروه کلیساهای خانگی در آذر ۱۳۸۴ به قتل رسید. خانواده او جسد غرق در خونش را در حالی که گلویش بریده بود، در برابر خانه شان یافتند.
محمد جابری از گروه کلیساهای خانگی در خرداد ۱۳۸۶ به قتل رسید.
محمدعلی جعفرزاده از گروه کلیساهای خانگی در خرداد ۱۳۸۶ به قتل رسید.
عباس امیری در سال ۱۳۸۷ در ملک شهر اصفهان به دست نیروهای امنیتی به قتل رسید.
سه روز پس از مرگ او همسرش بر اثر جراحت های ناشی از شکنجه ماموران امنیتی درگذشت. عباس امیری پیش از گرویدن به مسیحیت مدت ها در جنگ ایران و عراق به عنوان بسیجی شرکت کرده و مجروح شده بود.
و هم اکنون یوسف ندرخانی کشیش مسیحی کلیسای تبشیری به اتهام ارتداد به اعدام محکوم شده و در زندان در انتظار مرگ است.
 منبع:
https://ir.voanews.com


2018/07/28

بازداشت کشیش یوسف ندرخانی و ضرب و شتم ایشان مقابل چشمان همسر و فرزند (2018, July)

ده سال حکم زندان برای آقای ندرخانی

و همچنین حکم ده سال حبس برای سه نفر از همراهان آقای ندرخانی
دو نفر در استان فارس حکم هشت سال زندان
و پنج نفر در استان البرز